اثرات اجتماعی شهادت شهید سپهبد سلیمانی/ خون تازه در رگ‌های انقلاب اسلامی...-راهبرد معاصر
این «مصیبت» به «حماسه» تبدیل شد؛

اثرات اجتماعی شهادت شهید سپهبد سلیمانی/ خون تازه در رگ‌های انقلاب اسلامی...

سال‌ها آرزوی شهادت را بر دوشش حمل می‌کرد و هزاران بار دعایش را از یاران خواسته بود. این میدان، خون پاکی می‌خواهد که بتواند تمایلات اجتماعی را تغییر دهد. خون پاک حاج قاسم توانست آمریکای واقعی را به یاد مسئولان بیاورد و ماهیت استکباری آمریکا را برای جوانان نمایش دهد.
میلاد خدائی؛ دبیر سرویس اجتماعی
تاریخ انتشار: ۱۹:۵۵ - ۱۸ دی ۱۳۹۸ - 2020 January 08
کد خبر: ۳۳۰۲۷

اثرات اجتماعی شهادت شهید سپهبد سلیمانی/ خون تازه در رگ‌های انقلاب اسلامی...

 

به گزارش راهبرد معاصر، صبح روز جمعه ۱۳ دی‌ماه رسانه‌های عراقی به نقل از مقام‌های رسمی این کشور اعلام کردند که خودروی حامل سپهبد «حاج قاسم سلیمانی» و «ابومهدی مهندس»  فرمانده حشد الشعبی، در حال خروج از فرودگاه بغداد، هدف بالگردهای آمریکایی قرار گرفت و هر دو نفر شهید شدند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با صدور اطلاعیه‌ای اخبار مربوط به شهادت سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تأیید کرد. این آغاز ماجرا بود.

 

سرباز واقعی وطن

حاج قاسم برای بسیاری از ما نه تنها یک چهره‌ی نظامی بلکه تبلور مردی بود که برخلاف بسیاری دیگر تمایلی به وسوسه‌های سیاسی و یا طرفداری از یک جناح خاص پیدا نکرد و خواست تا سرمایه‌ای متعلق به همه ملت ایران باشد.

شهید سلیمانی به معنای واقعی سرباز وطن و سرمایه بزرگ اجتماعی کشور بود و بدون شک شهادت این سردار رشید اسلام موجب تقویت وحدت ملی خواهد شد.

راه و منش سردار سلیمانی به عنوان سرمایه عظیم اجتماعی باید در بین آحاد مردم تبیین شود. ایشان به واقع در خدمت مردم، انقلاب، امام خمینی (ره) و رهبری بود و شهادت ایشان بی تردید موجب تقویت وحدت ملی خواهد شد.همانگونه که زندگی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی برکات فراوانی داشت شهادت ایشان نیز منافع ملی ما و جبهه مقاومت را تقویت می‌کند.

 

حاج قاسم برای بسیاری از ما نه تنها یک چهره‌ی نظامی بلکه تبلور مردی بود که ضمن پافشاری بر موازین اصیل انقلاب و فرمایشات رهبر معظم انقلاب، تمایلی به وسوسه‌های سیاسی و یا طرفداری از یک جناح خاص پیدا نکرد و خواست تا سرمایه‌ای متعلق به همه ملت ایران باشد. حضور در میادین جبهه و جنگ علیه متجاوزین بعثی تا نقش غیرقابل انکارش در محو داعش، برگ زرینی در کارنامه این سردار رشید ایرانی است که نام او را تا ابد در دل این ملت زنده نگه‌خواهد داشت.

 

 شهادت شهید سپهبد سلیمانی

 

حاج قاسم، محور وحدت

حضور میلیونی مردم شهرهای مختلف کشور در تشییع پیکر پاک شهید سپهبد سلیمانی، تشکیل صف‌های طولانی از سفارش چاپ بنر برای تسلیت و شکل‌گیری دسته‌های عزاداری در سراسر ایران همه نشان از اتفاق نظر جامعه ایرانی در ارتباط با شهادت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی دارد. یک سوگ عمومی که خارج از جناح و سوی سیاسی شکل گرفته، اما چطور جامعه متکثر ایرانی آن هم در شرایطی که به باور بسیاری از جامعه‌شناسان در وضعیتی نامناسب از جهت سرمایه اجتماعی قرار دارد، پیرامون شهادت حاج قاسم سلیمانی کنار یکدیگر قرار می‌گیرند؟ این سوال از آن جهت مهم‌تر به نظر می‌رسد که این اتفاق نظر پیرامون مساله‌ای ملی مثل شهدای غواص، حادثه پلاسکو یا کشتی سانچی شکل نگرفته است بلکه به واسطه شهادت فردی ایجاد شده که به دنبال تظلم‌خواهی و عدالت بوده است. اما آیا همین مفاهیم عدالت و تظلم‌خواهی می‌تواند ریسمانی باشد که بسیاری از افراد مختلف جامعه را با تمام تفاوت نظر و آرا کنار یکدیگر بنشاند؟ نشانه‌های سوگواری جمعی ایرانیان چه در فضا‌های عمومی و نمود‌های بیرونی و چه با اظهارنظرهایشان در فضای مجازی هویداست. حتی مخالفان و منتقدان خارج نشین هم با اظهارنظر‌های آشکار کنار افراد و اسامی قرار گرفتند که شاید تا چند روز قبل برای بسیاری احتمال چنین اتفاقی غیر ممکن بود. آیا می‌توان نظامی ثابت را از این رفتار جامعه ایرانی دریافت؟

 

وحدت، نشانه‌ی توسعه یافتگی

شکل گیری وفاق پیرامون یک موضوع واحد را بسیاری از جامعه‌شناسان یکی از نشانه‌های توسعه‌یافتگی جوامع می‌دانند. این وفاق حتی می‌تواند در تعارض با خواسته‌های حاکمیت باشد، اما وجودش حتما نشانه‌ای از همان توسعه‌یافتگی مورد اشاره است. بسیاری هم در این میان بر این باورند که مفاهیمی ثابت وجود دارد که اغلب جوامع حول محور آن اتفاق نظر دارند، به عنوان مثال یکی از آن‌ها «امنیت ملی» ‌است.

به این مفهوم که هر قدر هم تشتت آرا در یک جامعه وجود داشته باشد، وقتی حرف از امنیت ملی پیش می‌آید افراد موافق و مخالف آرای یکدیگر زیر مفهوم همان «امنیت‌ملی» گرد هم می‌آیند. البته که عده دیگری هم معتقدند وقتی میزان سرمایه اجتماعی در کشوری-هر چند توسعه یافته-کاهش معناداری بگیرد دیگر این وفاق مفهومی ندارد و حتی مواردی همچون امنیت ملی نمی‌تواند این افراد را کنار یکدیگر قرار بدهد.

ماجرای شهادت سردار قاسم سلیمانی چه ویژگی داشته که باعث شده جامعه متکثر ایرانی را در کنار هم قرار بدهد؟ برخی ازویژگی‌های شخصیتی افراد مثل کاریزما یا محبوبیت شخصی آنها می‌تواند به ایجاد وفاق ملی در جامعه متکثر کمک کند. در مورد شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی نیز چنین مواردی صدق می‌کند. او هم در داخل و هم در خارج از مرز‌های ایران وجهی کاریزماتیک داشت و همین ویژگی طرفداران بسیاری را برای او شکل داده بود. از آن مهم‌تر از جنس مردم‌بودن این شخصیت است. افراد جامعه‌ای که اتفاقا متکثر هم هست به فهمی رسیده‌اند که او را جزوی از خود می‌دانند. دلسوزی‌اش نسبت به مسائل اجتماعی، او را در جایگاه یک پدر معنوی برای افراد جامعه قرار می‌داد. همین ویژگی‌های شخصیتی می‌تواند موجب همبستگی عمومی شود. آن هم در شرایطی که باور داریم کاستی‌ها و نارسایی‌هایی در سطح جامعه وجود دارد. همین جامعه در ارتباط با شخصیتی مثل حاج قاسم سلیمانی وقتی صحبت از امنیت ملی می‌شود، همچون یک مشت بسته عمل می‌کند.

 

اثرات اجتماعی شهادت شهید سپهبد سلیمانی/ خون تازه در رگ‌های انقلاب اسلامی...

 

عدالتخواهی، موجب وفاق ملی

آخرین بار که چنین شوری شکل گرفت کی بود؟ سوگواری عمومی ایرانی‌ها درباره حادثه کشتی سانچی؟ یا همه واکنش‌هایی که در مورد ساختمان پلاسکو و رشادت آتش نشان‌ها شکل گرفت؟ موارد مشابهی که شبیه اتفاق امروز را در آن می‌توان یافت همگی درباره حادثه‌ای جمعی است. در مورد اخیر، اما حجم حضور شخصیتی حاج قاسم سلیمانی چنان سنگین است که یک فرد محور قرار می‌گیرد نه یک اتفاقی جمعی.

مفاهیمی که شهید سپهبد سلیمانی به عنوان نمادی از آن شناخته می‌شد مفاهیمی جهانشمول است. عدالت‌طلبی محدود به این مرز و بوم نیست. محدود به یک جغرافیای خاص نیست و همین است که بسیاری از افراد در اقصی‌نقاط جهان درباره شهادت او اظهار تاسف می‌کنند. چنین اتفاق نظری شاید در سطحی جهانی همرده با نلسون ماندلا یا گاندی باشد. پیش از این، همبستگی ملی پیرامون اتفاق‌هایی جمعی مثل حادثه ساختمان پلاسکو یا کشتی سانچی شکل می‌گرفت و حالا پیرامون یک شخصیت شکل گرفته است زیرا شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی ملی است، اساساً شخصیت او یک شخصیت ملی است.

 

رفتارشناسی جامعه ایرانی

رفتارشناسی جامعه ایرانی در مواجهه با شهادت حاج قاسم سلیمانی هم قابل تامل است. اگر بخشی از شبکه‌های اجتماعی امروزی را آینه‌ای از حقیقت جامعه بدانیم، متوجه تفاوت‌های عجیب رفتار ایرانی‌ها در رابطه با چنین اتفاقی می‌شویم.
در شبکه‌های اجتماعی شهادت شهید سپهبد سلیمانی تبدیل به معیار شد. متر و عیاری برای شناخت افراد. برخی اعلام کردند افرادی را که حتی تسلیتی معمولی به واسطه این ماجرا داشتند، دیگر همراهی نخواهند کرد! بسیاری هم معتقد بودند که ممکن است نقد‌های بسیاری به حاکمیت داشته باشند، اما این دلیلی برای سوگواری نکردن آن‌ها برای از دست دادن سردار رشید اسلام نیست. ساختار رفتاری ایرانی‌ها با همه جای دنیا متفاوت است! غیرت روی آب و خاک این سرزمین جزئی جدایی ناپذیر از فرهنگ ایرانی‌هاست. مهم نیست چقدر تفاوت عقیده با یکدیگر دارند. وقتی متوجه شوند کشورشان مورد تهاجم یا تهدید خارجی قرار گرفته است با همه تفاوت‌ها بنا بر همان فرهنگ دیرینه غیرتمندی‌شان کنار یکدیگر قرار می‌گیرند. شاید بتوان از کنار هم قراردادن اسامی افرادی که برای شهادت حاج قاسم سلیمانی پیام تسلیت ارسال کرده‌اند هم متوجه این نکته شد. از روشنفکرانی همچون محمود دولت آبادی بگیرید تا پیام تسلیت مولوی عبدالحمید و نماینده جامعه کلیمیان در ایران تا پیام‌های تسلیت پدر سرکیس به نمایندگی از جامعه آشوری و بابلی‌عراق.

 

اثرات اجتماعی شهادت شهید سپهبد سلیمانی/ خون تازه در رگ‌های انقلاب اسلامی...

 

استفاده از ظرفیت سرمایه اجتماعی

تحریم‌های ظالمانه آمریکا، نابسامانی‌های اقتصادی و غم معیشت مردمان همه و همه بسیاری را به این باور رسانده که سرمایه اجتماعی در ایران بسیار کاهش داشته است. از سوی دیگر هم باوری وجود دارد مبنی بر این که حجم بالای همبستگی ملی در شهادت حاج قاسم سلیمانی بی نظیر بوده است. به این مفهوم که شهادت شهید سپهبد سلیمانی توانسته است بخشی از این سرمایه اجتماعی را امیدوار کند. اما از این ظرفیت چطور می‌توان استفاده کرد؟ چقدر می‌توانیم از فضای به دست آمده در راستای آشتی ملی کمک بگیریم؟ جامعه ایرانی بر مدار صلح و آشتی شکل گرفته است. شهادت حاج قاسم سلیمانی می‌تواند به عنوان یک پیوند دهنده اجتماع و حاکمیت عمل کند. جامعه زمانی رو به انحطاط می‌رود که نتواند آن چسب اجتماعی یا همان پیوند دهنده را ایجاد کند. حاج قاسم سلیمانی یک فرد است و نمادی برای شناخت یک مفهوم. همان چسب اجتماعی می‌تواند مفاهیمی باشد که شهید حاج قاسم سلیمانی در پی تحقق آن بود. به این مفهوم که می‌توان از ظرفیت ایجاد شده برای گسترش عدالت در جامعه استفاده کرد تا بتوان سرمایه‌های اجتماعی جذب شده را نگه‌داشت.

 

اثرات اجتماعی شهادت شهید سپهبد سلیمانی/ خون تازه در رگ‌های انقلاب اسلامی...

 

سردار اسطوره‌ای

در عصر مدرن وفاق ملی میان مردم یک جامعه معمولا حول عناصر اسطوره‌ای شکل می‌گیرد. این عناصر اسطوره‌ای می‌توانند نماد‌های قدیمی و تاریخی ملت‌ها باشند یا اسطوره‌هایی جدید که لزوما مربوط به دوران باستان نیستند و در همین عصر و میان مردم همین جامعه زندگی می‌کنند، اما، چون یک ملت در ذهن خود ارتباط خاصی میان این افراد و اسطوره‌های قدیمی پیدا می‌کنند، این‌ها را نیز همچون اسطوره‌های باستانی می‌بینند.

کشور ما نیز سرشار از اسطوره‌هاست؛ از اسطوره‌های ملی و باستانی گرفته تا شخصیت‌های نمادین مذهبی که در جای جای میهن از آن‌ها با احترام یاد می‌شود. در دوران معاصر نیز مردم ویژگی‌های این اسطوره‌های ملی و مذهبی را میان افراد خاصی پیدا کرده‌اند. کسانی که بعضی وجهه مذهبی پررنگی داشته و برخی برای دفاع از وطن یا اعتلای آن بسیار تلاش کرده‌اند.

سردار سلیمانی نیز دقیقا براساس همین ویژگی‌ها به شخصیتی اسطوره‌ای در میان بخش وسیعی از مردم ایران تبدیل شده است. او هم شخصیتی کاملا وطن‌دوست بود که عمر خود را صرف دفاع از میهن کرد و هم بعد مذهبی بسیار پررنگی داشت. این ویژگی‌ها باعث شد سردار سلیمانی یادآور شخصیت‌های تاریخی و مذهبی برجسته کشور شود و اکنون ما با افتخار از این شهید بزرگوار به عنوان یکی از اسطوره‌های عصر خود یاد می‌کنیم. اسطوره‌ای که مردم در طول حیاتش به او ارادت خاصی داشتند و بعد از شهادتش نیز عزاداری‌های باشکوهی برایش برگزار می‌کنند.

 

در ماجرای شهادت سردار سلیمانی، حتی بسیاری از شخصیت‌های مشهوری که معمولا مواضع مخالف حاکمیت می‌گیرند، از این شخصیت بزرگوار حمایت و اقدام آمریکایی‌ها را محکوم کرده‌اند. این مساله اسطوره‌ای بودن شخصیت این شهید را بیش از پیش اثبات می‌کند و به نوعی نشان‌دهنده جامعیت شخصیت اوست؛ چراکه حاج قاسم در دوران زندگی‌اش از همه دسته‌بندی‌های سیاسی، جناحی، قومی و حتی عقیدتی عبور کرد و در فراسوی همه این دسته‌بندی‌ها قرار گرفت؛ بنابراین امروز شخصیت سردار سلیمانی به دریایی تبدیل شده است که هر کسی از این دریا گوهری را که مورد پسند خود باشد، به دست می‌آورد؛ بنابراین شهادت سردار سلیمانی با این که اندوهی بسیار جان‌کاه برای همه ماست، می‌تواند فرصتی طلایی نیز برای ایجاد وحدت مردم و شخصیت‌های مختلف اجتماعی باشد. اصولا اسطوره‌هایی همچون حاج قاسم به طور کلی نقش انسجام‌بخشی در یک جامعه را دارند و می‌توانند باعث شوند نوعی وفاق در میان همه طیف‌ها و نیرو‌ها شکل بگیرد. اکنون هم شاهد آن هستیم، بسیاری از افرادی که در حوادث آبان به سیاست‌های جاری اعتراض داشتند، در سوگ سردار سلیمانی نشسته‌اند؛ بنابراین ما نیز می‌توانیم حول محور این شخصیت بزرگوار، باردیگر برای ایجاد وفاق ملی تلاش کنیم.

وفاقی که هم می‌تواند در بعد خارجی برای ایستادگی در برابر دشمنان ملت ایران به کار آید و هم می‌تواند در کنار تلاش و کوشش برای رفع مشکلات اقتصادی، موجب همبستگی میان اقشار مختلف مردم شود.

 

اثرات اجتماعی شهادت شهید سپهبد سلیمانی/ خون تازه در رگ‌های انقلاب اسلامی...

 

وحدت، حول نماد ملی

در شرایط عادی سلیقه‌ها و عقاید مردم یک جامعه با یکدیگر تفاوت‌های بسیاری دارد. تفاوت‌هایی که افزایش آن می‌تواند باعث از بین رفتن وحدت و از هم پاشیدگی جامعه شود؛ در‌حالی که جامعه برای داشتن انسجام نیاز به وحدت دارد و با استفاده از این وحدت است که می‌توان به اهداف بسیاری در زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دست یافت.
اما وقتی یک جامعه از سوی عاملی بیرونی مورد تهدید قرار می‌گیرد یا لطمه‌ای به یکی از جنبه‌های مشترک آن‌ها وارد می‌شود، افراد جامعه چند برابر شرایط عادی با یکدیگر وفاق پیدا می‌کنند. این اتفاق عموما در شرایط جنگی رخ می‌دهد، زیرا وقتی یک قدرت خارجی همه افراد یک‌جامعه را به طور مشترک تهدید می‌کند، مردم در این شرایط درک می‌کنند که باید برای پیروزی در این نبرد وحدت داشته باشند.

اکنون شهادت سردار سلیمانی نیز شرایطی مشابه را در جامعه ایران ایجاد کرده است. زیرا در حالی که کشور در جنگ اقتصادی قرار دارد و در ماه‌های اخیر بار‌ها با حرف‌ها و اعمال مختلف از سوی دشمن خارجی تهدید شده است، مردم ضمن ابراز ناراحتی از شهادت سردار سلیمانی، حول محور نفرت از دشمن مشترک با یکدیگر وفاق پیدا کرده‌اند؛ چراکه این دشمن مشترک اکنون هم با زبان تهدید با ملت ایران سخن می‌گوید و هم نماد ملی دفاع از وطن و آرمان‌های میهنی را ترور کرده است.

عامل دیگر وحدت ایجادشده حول محور شهید سردار سلیمانی، نمادین بودن شخصیت ایشان است. اکنون نیز که آمریکا نماد ملی ایرانیان را به شهادت رسانده و به این شکل خیلی روشن با ملت ایران ابراز دشمنی کرده و همین مساله خود باعث وفاق هرچه بیشتر مردم ما شده است.

شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی به نوعی پهلوان زنده کشور ما بود؛ شخصی که نماد مقاومت و مبارزه یک ملت محسوب می‌شد و در طول حیات خود نشان داد به هیچ کدام از گرایش‌ها و دسته‌های سیاسی وابسته نیست. او به مردم نشان داد صرفا می‌خواهد از مکتب انقلاب و ملت ایران دفاع کند و همین باعث شد مردم در همه سال‌های گذشته تعصب خاصی روی او پیدا کنند؛ تعصبی که اکنون در زمان شهادت این سردار باعث ایجاد وحدت میان گروه‌های مختلف مردم شده است.

اکنون که کمتر از دو ماه از حوادث آبان می‌گذرد و هنوز شکاف‌های ایجادشده بر اثر این حوادث در میان گروه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی کشور قابل ترمیم است، مجموعه حکومت و حاکمیت می‌تواند از این وفاق ملی شکل‌گرفته حول محور سردار شهید سلیمانی برای ترمیم شکاف‌ها استفاده کند. البته برای این منظور، هیچ‌کدام از گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی نباید شخصیت این شهید را به نفع خود مصادره کنند، بلکه امروز همه شخصیت‌های تاثیرگذار در عرصه سیاسی و اجتماعی باید برای ایجاد همبستگی برای ایستادگی در برابر دشمنی که دست به ترور نماد ملی ما زده است، استفاده کنند. انسجامی که اگر ایجاد شود، می‌تواند در حل بسیاری از مشکلات سیاسی و اجتماعی داخلی نیز نقش داشته باشد.

 

اثرات اجتماعی شهادت شهید سپهبد سلیمانی/ خون تازه در رگ‌های انقلاب اسلامی...

 

انتقام سخت چیست؟

گمانه‌زنی‌های متعددی برای انتقام سخت ایران علیه آمریکا انجام گرفته است که ان‌شاءالله انجام می‌شود و بعد از درس خوبی که سیلی سپاه در حمله موشکی به پایگاه عین الاسد به تروریست‌های آمریکایی زد؛ اما تا همین امروز هم یکی از بزرگ‌ترین انتقام‌های حاج‌قاسم گرفته شده است. همین که در تلگرام و اینستاگرام دیگر نمی‌توانیم به راحتی کسی را بشناسیم و اکثر پروفایل‌ها عکس حاج‌قاسم و تمام مطالب در مورد حاج‌قاسم است یعنی حاج قاسم وقتی شد شهید سپهبد قاسم سلیمانی، گسست‌های اجتماعی و کدورت‌ها را حل کرد. روز تشییع شهید سلیمانی، همه خیابان‌های کشور مملو از حاج قاسم بود و کشور یکپارچه غم و اندوه شده بود. حتی افرادی که روزمرگی‌شان مخالفت با نظام بود هم ناراحت بودند. دیگری که می‌گفت رأی نمی‌دهم، روز تشییع می‌گفت اسلحه بدهند، می‌روم جنگ! آن یکی که همیشه دم از نان می‌زد، امروز می‌گفت دماغ آمریکایی‌ها را به خاک بمالیم، عیبی ندارد هر چه شد بشود!

اینها گران‌ترین صحنه‌ها در پیش چشم دنیاست تا بفهمند که سیستم تروریستی آمریکا چه اشتباهی کرده است. بزرگ‌ترین انتقام ناکامی اهداف دشمن است، چرا که می‌دانیم بزرگ‌ترین هدف دشمن، اختلاف بین ملت بود نه همدلی آنان.

 

 

سردار سلیمانی؛پیروز جنگ شناختی

شهید سپهبد سلیمانی نه‌تنها فاتح جنگ نظامی در جبهه‌های سوریه، عراق، لبنان و یمن بود، بلکه توانست فاتح جنگ شناختی نیز باشد و خود به یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌های اجتماعی و نمادین ایران امروز تبدیل شود. در سال‌های پس از دفاع مقدس شکل رویارویی و ستیز نظام سلطه با ایران تغییر یافت. این عرصه که در ادبیات نظامی دنیا به جنگ‌های شناختی مشهور است، نظام سلطه میدان جدیدی را برای نبرد با ایران تعریف کرده است.

در جنگ شناختی هدف اصلی، منابع قدرت نرم هر نظام سیاسی است. هدف از این نبرد تغییر در قوه شناخت عموم مردم و نخبگان جامعه است. به این معنا که مسئول، نخبه و بخشی از توده مردم دچار تردید در ارزش‌ها و سیاست‌های حاکم می‌شود و به‌مرور نظام شناختی، بینشی و انگیزشی گذشته خود را نفی می‌کنند و نظام معرفتی و انگیزشی دشمن را می‌پذیرند و برای آن جبهه یارگیری می‌کنند.

در این جنگ خونی ریخته نمی‌شود، اما یارگیری دشمن از میان نیروهای داخل به‌سرعت اتفاق می‌افتاد. چند سالی است که انقلابیون پشیمان، مبارزان خسته و بی‌انگیزه‌ها را در اطراف خود می‌بینیم. افرادی که زمانی مدافع آرمان‌ها، ارزش، و بینش‌های نظام حاکم بودند و چه‌بسا فداکاری‌های بسیاری برای آن کرده‌اند، ولی امروز همان ارزش‌های دیروز خود را مورد تردید قرار می‌دهند و از نظام شناختی و معرفتی دیگر صحبت می‌کنند.

دشمن در جنگ شناختی به دنبال از بین بردن سرمایه اجتماعی است. این مهم با ارائه تصویر نامطلوب از وضعیت فعلی و تصویر فاجعه آور از آینده اتفاق می‌افتد. دشمن تلاش می‌کند این تصویر را تبدیل به یک برداشت عمومی در جامعه کند، تا جایی که برخی از نخبگان سیاسی به دنبال این هستند که تصویر آمریکا را روتوش کنند و آن را کشور پیشرفت و تکنولوژی تعریف کنند و پیشرفت را درگرو همکاری و تعامل با آن دولت بازتعریف کنند. این افراد توانستند بخشی از فضای عمومی جامعه را تحت تأثیر خود قرار دهند و با خود همراه سازند. از سوی دیگر در این جنگ شناختی دستگاه‌های معرفتی و تبلیغی جمهوری اسلامی نتوانسته‌اند ارزش‌ها، باورها و حقانیت خود را به نسل سوم آن‌چنان‌که شایسته است منتقل کنند و در ارائه تصویر درست از دشمنی آمریکا چندان موفق عمل‌نکرده‌اند.

نسل سوم انقلاب درک مستقیم و بی‌واسطه از جنایات آمریکا ندارد و آن را کشور هالیوود و پروپاگاندای رسانه‌ای و مساوی با پیشرفت و سعادت می‌انگارد و از ماهیت حقیقی آمریکا آگاه نیست. در میدان جنگ شناختی، ملاکِ صحت‌وسقم دیگر القای رسمی حکومت نیست و ناکارآمدی نظام تبلیغی و شناختی زمانی خود را نشان می‌دهد که در اعتراض‌های صنفی و مدنی شاهد اعتراض به سیاست‌های بین‌المللی جمهوری اسلامی هستیم.

 

این‌بار «واقعیت»، «تئوری» را می‌سازد!

شهادت شهید سپهبد سلیمانی از آن واقعیت‌‌هایی است که تئوری‌‌ها را عوض خواهد کرد؛ جزء واقعیت‌‌هایی است که ساختار را عوض خواهد کرد و تئوری را خواهد ساخت. . به‌‌جای اینکه «تئوری» واقعیت را بسازد، این بار «واقعیت»، تئوری را خواهد ساخت.

تئوری‌‌ها هم مثل تمام چیزهای دیگر به بن‌‌بست رسیده‌‌اند و تمام شده‌‌اند. آمریکا و ترامپ هم به بن‌‌بست رسیده بودند.

شهید حاج قاسم سلیمانی توانست در سال‌های طولانی در بُعد نظامی و امنیتی توانایی آمریکا و دشمنان را به چالش بکشد. او با تحلیل عمیق از شرایط جنگ شناختی آسیب دیدگان این جنگ را فرزندان و دختران و پسران خودمان نامید و تلاش کرد به بازگشت آنان کمک کند. سردار سلیمانی می‌دانست این میدان شناخت، تحلیل و ابزاری دیگر می‌طلبد و پیروزی در این میدان به‌سادگی نیست. سال‌ها آرزوی شهادت را بر دوشش حمل می‌کرد و هزاران بار دعایش را از یاران خواسته بود. این میدان، خون پاکی می‌خواهد که تمایلات اجتماعی را بتواند تغییر دهد. خون پاک حاج قاسم توانست آمریکای واقعی را به یاد مسئولان بیاورد و ماهیت استکباری آمریکا را برای جوانان نمایش دهد.

خون پاک سردار توانست اعتماد به‌درستی سیاست استکبارستیزی و حقانیت راه و ارزش‌های اسلامی را در جامعه زنده کند. جوششی که از خون سردار در جهان اسلام و ایران شده است این حقیقت را پیش چشمان ما می‌گشاید که سردار سلیمانی توانست فاتح جنگ شناختی هم بشود، ببینم حاج قاسم چگونه توانست دوباره انسجام اسلامی و اجتماعی در ایران به وجود بیاورد و انتقام سخت از آمریکا را به یک خواسته ملی و اسلامی تبدیل کند. ببینم این روح آسمانی چگونه توانست دل‌های عالم را با حقانیت نظام همراه کند بینیم که چگونه جوانان ما با سلیمانی هم‌افق شده‌اند. ببینم که چگونه خون حاج قاسم توانست معادله جهانی را به نفع جهان اسلام و انقلاب اسلامی تغییر دهد. ببینم که چگونه نسل ما دوباره می‌خواهند مثل او بیاندیشند و ارزش‌هایش را همراه شوند...

 

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده